استاد رياضي بعد از گذشت چندين سال به يکي از شاگردان با استعداد خود بر مي خورد و از اينکه مي فهمد شاگردش رياضي را دنبال نکرده ناراحت مي شود اما به روي خود نمي آورد.بعد از مدتي بحث در مورد اوضاع و احوال زندگي، شاگرد از استاد مي پرسد که چند فرزند دارد و استاد که مي خواست هم شاگردش را امتحان کند و هم شيريني هاي رياضي را بوي نشان دهد به او مي گويد :- من سه پسر دارم که حاصلضرب سن آنها ?? مي شود. مي تووني سن آنها را حدس بزني.- اما شاگرد گفت داده ها کم است نمي توانم بگويم.- استاد مي گويد جمع سن انها از پلاک خانه روبرويي يکي بالاتر است. يعني عدد نحس ??- شاگرد باز هم نتوانست جواب بدهد.- استاد براي آخرين راهنمايي گفت که پسر بزرگترش پيانو مي زند.
?*??*??*?*???*?*???*?*??*?*??*?*??*?*??*?*?با اينکه استاد جمع اعداد را مي گويد شاگرد مي تواند جواب را بگويد؛ ولي باز هم قادر به اينکار نيست:چون از حالتهاي بالا دو حالت مجموع اعدادشون ?? مي شود:?*?*??*?*?ولي راهنمايي سوم استاد شاگرد را به پاسخ نزديک مي کند. پسر يزرگ استاد پيانو مي زند پس پسر بزرگتري وجود دارد:در حالت اول است که يک پسر بزرگتر با سن ? سال وجود دارد.پس سن فرزندان استاد ? و ? و ? سال است.