اسلایدر

معلم و شاگرد - دبیرستان آزادگان چمگردان ( متوسطه اول )
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دبیرستان آزادگان چمگردان ( متوسطه اول )
 

 

معلم و شاگرد

درس(ق) میداد یاد بچه ها

در دبستان  خانم  آموزگار

قوری و بشقاب و قندان و قطار


شادمان از درس تازه ، کودکی

روی کاغذ ، دزدکی چیزی نگاشت

یک (الف) ، دنبال آن هم شین و قاف

خواند آن را (عشق ) و اعرابش گذاشت


چون معلم دید آن مرقومه را بی تامل روی آن خطی کشید

خواست چیزی گوید آن کودک ، ولی

جزء خشونت در رخ خانم ندید گفت با کودک معلم : کای پسر

اولاً عین است اول حرف عشق ، درس این حرف آخرین درس شماست

پس نباید کرد چیزی صرف عشق

ثانیاً باید تمام بچه ها ، بشنوند ، اینجا کلاس و مدرسه است

جای چرند و چار نیست

جای تعلیم وحساب و هندسه است

هرکسی غیر از کلاس ومدرسه

در سرش باشد هوای دیگری یا

سرو گوشش بجنبد در کلاس

یا بگیرد درس من را سرسری

من خودم با چوب و خط کش بر سرش

می زنم آنقدر تا آدم شود

یا به ناظم می دهم تحویل تا شر و از این مدرسه کم شود

گفت کودک: با اجازه اولاً ما یکایک بچه های آدمیم

 در سر ما فکرهای خام نیست ، ما به حکم عشق این جا آمدیم

ثانیاً درس و کلاس و مدرسه بی محبت جز در ودیوار نیست

بر مدار عشق می گردد جهان

پس سخن از عشق اینجا عار نیست

زین سبب ای مهربان آموزگار

جای آن دارد بفرمایید چرا ؟ می دهی در درس آخر یاد ما

اولین حرف از حروف عشق را ؟

گفت با کودک معلم : وه که خوش آتشی در جان من افروختی

آفرین  آفرین بر تو که با برهان خود

 آفرین درس اصلی را به من آموختی

این مطلب در برنامه صبحگاه توسط یکی از دانش آموزان اجرا شد .

با تشکر از دانش آموز عزیز مینا فرهاد نژاد


[ چهارشنبه 91/8/17 ] [ 11:18 صبح ] [ کرمی ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By themzha :.

درباره وبلاگ

صفحات دیگر
امکانات وب


بازدید امروز: 54
بازدید دیروز: 81
کل بازدیدها: 269862