دبیرستان آزادگان چمگردان ( متوسطه اول ) | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
برگزاری جلسه آموزش خانواده با حضور خانم جهانبین برای اولیاء دانش آموزان
موضوع آسیب های اجتماعی و خطرات رسانه ها در دوران بلوغ روز چهارشنبه مورخ 18/2/92 [ چهارشنبه 92/2/18 ] [ 11:0 صبح ] [ کرمی ]
[ نظرات () ]
بازدید گروه ارزیاب از مدرسه ما در مورد طرح مدیریت کیفیت مدار در روز یکشنبه تاریخ 15/2/92
[ یکشنبه 92/2/15 ] [ 1:0 صبح ] [ کرمی ]
[ نظرات () ]
دانش آموزان عزیز ! برای رفع اشکالات درسی خود ، در ساعات استراحت به اعضای کمیته ی علمی کلاستان مراجعه کنید: اسامی دانش آموزان پایه دوم
اسامی دانش آموزان پایه سوم
[ پنج شنبه 92/2/12 ] [ 12:0 عصر ] [ کرمی ]
[ نظرات () ]
برنامه امتحانی پایه سوم
[ پنج شنبه 92/2/12 ] [ 10:0 صبح ] [ کرمی ]
[ نظرات () ]
روز معلم مبارکــــــــــــــــــــ ـــــــ معلّمی عشقی است الهی و آسمانی است که پروردگارِ مهربان به انسان اعطا کرد تا با همّت بلند خویش روشنائی شب های تارِ جهالت و نادانی باشد. معلمّی، مهری است که از روز ازل با گل آدمی سرشته شد تا مردم از ظلمات جهل به نور دانایی، رهنمون شوند. براستی که معلّمی شغل نیست، عشق است. [ پنج شنبه 92/2/12 ] [ 9:0 صبح ] [ کرمی ]
[ نظرات () ]
تبریک،تبریک رتبه های کسب شده توسط دانش آموزان درمسابقات فرهنگی هنری وورزشی درسال تحصیلی جدید بچه ها مچکریم
[ یکشنبه 92/2/8 ] [ 1:0 صبح ] [ کرمی ]
[ نظرات () ]
دعوت از کارشناسان برای معرفی مشاغل برای دانش آموزان دعوت از پرستار برای معرفی شغل پرستاری
دعوت از کارشناس مشاوره فنی حرفه ای برای آشنایی دانش آموزان با رشته های فنی و حرفه ای [ دوشنبه 92/2/2 ] [ 10:0 صبح ] [ کرمی ]
[ نظرات () ]
هفته معرفی مشاغل یکم تا هفتم اردیبهشت گرامی باد.
[ یکشنبه 92/2/1 ] [ 12:0 عصر ] [ کرمی ]
[ نظرات () ]
مردی همسر و سه فرزندش را ترک کرد و در پی روزی خود و خانواده اش راهی سرزمینی دور شد... فرزندانش او را از صمیم قلب دوست داشتند و به او احترام می گذاشتند. مدتی بعد ، پدر نامه ی اولش را به آن ها فرستاد. بچه ها آن را باز نکردند تا آنچه در آن بود بخوانند ، بلکه یکی یکی آن را در دست گرفته و بوسیدند و گفتند : این نامه از طرف عزیزترین کس ماست. سپس بدون این که پاکت را باز کنند ، آن را در کیسهی مخملی قرار دادند ... هر چند وقت یکبار نامه را از کیسه درآورده و غبار رویش را پاک کرده و دوباره در کیسه میگذاشتند... و با هر نامه ای که پدرشان می فرستاد همین کار را می کردند. سال ها گذشت. پدر بازگشت، ولی به جز یکی از پسرانش کسی باقی نمانده بود، از او پرسید : مادرت کجاست ؟ پسر گفت : سخت بیمار شد و چون پولی برای درمانش نداشتیم، حالش وخیم تر شد و مرد. پدر گفت : چرا ؟ مگر نامه ی اولم را باز نکردید ؟ برایتان در پاکت نامه پول زیادی فرستاده بودم! پسر گفت : نه . پدر پرسید : برادرت کجاست ؟ پسر گفت : بعد از فوت مادر کسی نبود که او را نصیحت کند ، او هم با دوستان ناباب آشنا شد و با آنان رفت . پدر تعجب کرد و گفت : چرا؟ مگر نامه ای را که در آن از او خواستم از دوستان ناباب دوری گزیند ، نخواندید؟ پسر گفت :نه ... مرد گفت : خواهرت کجاست ؟ پسر گفت : با همان پسری که مدت ها خواستگارش بود ازدواج کرد الآن هم در زندگی با او بدبخت است. پدر با تأثر گفت : او هم نامهی من را نخواند که در آن نوشته بودم این پسر آبرودار و خوش نامی نیست و من با این ازدواج مخالفم ؟ پسر گفت : نه ... به حال آن خانواده فکر کردم و این که چگونه از هم پاشید ، سپس چشمم به قرآن روی طاقچه افتاد که در قوطی مخملی زیبایی قرار داشت. وای بر من ...! رفتار من با کلام الله مثل رفتار آن بچه ها با نامه های پدرشان است! من هم قرآن را میبندم و در کتابخانه ام می گذارم و آن را نمی خوانم و از آنچه در اوست ، سودی نمی برم، در حالی که تمام آن روش زندگی من است ای کاش فکر می کردیم!!! [ یکشنبه 92/2/1 ] [ 11:42 صبح ] [ کرمی ]
[ نظرات () ]
|
|||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
[قالب وبلاگ : تمزها] [Weblog Themes By : themzha.com] |