اسلایدر

بگو چه چیزی میبینی - دبیرستان آزادگان چمگردان ( متوسطه اول )
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دبیرستان آزادگان چمگردان ( متوسطه اول )
 

شرلوک هلمز کارآگاه معروف و معاونش واتسون رفته بودند صحرا نوردی و

شب هم چادری زدند و زیر آن خوابیدند.نیمه های شب هولمز بیدار شد

و آسمان را نگریست. بعد واتسون را بیدار کرد و

گفت: «نگاهی به آن بالا بینداز و بگو چه می بینی؟»

واتسون گفت: «میلیون ها ستاره.»

هولمز گفت: «چه نتیجه ای می گیری؟»

واتسون گفت: «از لحاظ روحانی نتیجه می گیریم که خداوند بزرگ است

و ما چقدر در این دنیا حقیریم.

از لحاظ ستاره شناسی نتیجه می گیریم که زهره در برج مشتری است،

پس باید اوایل تابستان باشد.

از لحاظ فیزیکی نتیجه می گیریم که مریخ در محاذات قطب است،

پس ساعت باید سه نیمه شب باشد.

شرلوک هلمز قدری فکر کرد و گفت: «واتسون تو احمقی بیش نیستی.

نتیجه اول و مهمی که باید بگیری این است که چادر ما را دزدیده اند!»

شرح:در زندگی همه ما گاهی اوقات، بهترین و ساده ترین جواب و راه حل وجود دارد

ولی این قدر به دور دست ها نگاه می کنیم یا سعی می کنیم

پیچیده فکر کنیم که آن جواب ساده را نمی بینیم.

آیا تا کنون اتفاق مشابهی برای شما رخ داده است ؟

در صورتی که تمایل دارید می توانید در قسمت نظرات خاطره ی خود را برای ما ارسال نمایید.


[ یکشنبه 91/9/26 ] [ 12:22 عصر ] [ کرمی ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By themzha :.

درباره وبلاگ

صفحات دیگر
امکانات وب


بازدید امروز: 618
بازدید دیروز: 44
کل بازدیدها: 273513