روش های پرورش خلاقیت دانش آموزان در کلاس درس و مدرسه :
خلاقیت واژهای است بسیار مبهم و ارائه تعریفی دقیق از آن، امری است بس دشوار. واقعیت این است که تاکنون محققان و روانشناسان مختلف به جای ارائه تعریف جامعی از خلاقیت، بیشتر سعی داشتهاند تصویری از ویژگیهای افراد خلاق ترسیم کنند. بنابراین ارائه تعریفی جامع و کامل از خلاقیت که همه ابعاد و کنشهای آن را شامل شود اگر غیرممکن نباشد، فوقالعاده مشکل است زیرا پژوهشگران مختلف برداشتهای متفاوتی از خلاقیت دارند و بالطبع تعاریف متنوعی از آن عرضه داشتهاند. وجود اختلاف نظر در این زمینه ناشی از ماهیت بسیار پیچیده و مرکب کنشهای مغزی است........
خلاقیت واژهای است بسیار مبهم و ارائه تعریفی دقیق از آن، امری است بس دشوار. واقعیت این است که تاکنون محققان و روانشناسان مختلف به جای ارائه تعریف جامعی از خلاقیت، بیشتر سعی داشتهاند تصویری از ویژگیهای افراد خلاق ترسیم کنند. بنابراین ارائه تعریفی جامع و کامل از خلاقیت که همه ابعاد و کنشهای آن را شامل شود اگر غیرممکن نباشد، فوقالعاده مشکل است زیرا پژوهشگران مختلف برداشتهای متفاوتی از خلاقیت دارند و بالطبع تعاریف متنوعی از آن عرضه داشتهاند. وجود اختلاف نظر در این زمینه ناشی از ماهیت بسیار پیچیده و مرکب کنشهای مغزی است.
به نظر بعضی روانشناسان، خلاقیت ترکیبی است از قدرت ابتکار، انعطافپذیری و حساسیت در برابر نظریاتی که یادگیرنده را قادر میسازد خارج از نتایج تفکر نامعقول به نتایج متفاوت و مولد بیندیشند که حاصل آن رضایت شخص و احتمالا خشنودی دیگران خواهد بود. متداولترین برداشت از خلاقیت عبارت است از اینکه فکری نو و متفاوت ارائه دهد. خلاقیت را میتوان با تولید یا خلق اثر نو متفاوت ارزیابی کرد. خلاقیت فرآیندی ذهنی است که توسط فرد معین در یک زمان مشخص صورت میپذیرد، فرآیندی که در نتیجه آن یک اثر جدید اعم از ایده یا چیز نو متفاوت تولید شود. تولید جدید و متفاوت میتواند کلامی یا غیرکلامی، عینی یا ذهنی باشد. تحقیقات نشان داده است که تمام انسانها دارای قوه خلاقیت هستند. بعضی در یک زمینه دارای خلاقیت بیشتر هستند و برخی در زمینههای دیگر. خلاقیت میتواند به وسیله معلمان در دانشآموزان شکوفا گشته و یا از بین برود. بنابراین باید محیط و فضای مساعدی برای رشد و پرورش قوه خلاقیت دانشآموزان فراهم آورد.
همانگونه که در تعاریف خلاقیت آمده است، میتوان گفت خلاقیت یک توانایی ذهنی است که به تولید آثار خلاقانه منجر میشود. مهمترین خصوصیات دانشآموزان خلاق و نوآور عبارت است از اینکه جزئیات را میگویند و رفتارهایشان را به نمایش میگذارند، میخواهند مطرح شوند، دنبال سوژه میگردند تا برنامهریزی کنند، دقت و توجه شدید در گوش دادن، مشاهده کردن یا انجام کاری، استفاده از قیاس در صحبت کردن، ابراز هیجان در اثر یک اکتشاف، عادت به پرسیدن سوال و آزمودن نتایج، یادگیری از روی ابتکار شخصی، عادت به گلچین و وارسی منابع مختلف (کتاب، تلویزیون، سوال از استاد، رایانه و ...)، صداقت و میل شدید به اطلاع یافتن از امور، طرح سوالات عجیب و غیرمعمول بالاتر از سطح علمی و سن دانشآموزان، نگاه کردن با دقت به اشیا، اشتیاق در صحبت کردن در مورد کشفیات دیگران، مستقل عمل کردن و حس استقلالطلبی بالا، شور و نشاط و مشغولیتهای شدید جسمانی، ادامه کار بعد از تمام شدن وقت (نقاشی کردن بعد از زنگ تفریح، گوش دادن به موسیقی)، دقت نظر فوقالعاده و الگوبرداری در نگاهها، استفاده از نظریات و اشیا برای دستیابی به یک هدف معین، پی بردن به روابط در اموری که به ظاهر با هم بیارتباطند، طرح رابطهها مانند اینکه وقتی برف آب میشود رنگ سفید آن کجا میرود، میل به اطلاعیابی و کشف احتمالات، علاقهمندی به چیستان و معماها و یافتن پاسخشان، فکر کردن به چیزهایی که در تلویزیون، رایانه و سایر رسانهها نشان داده میشود، استفاده از اکتشاف یا تجربه، بررسی و مطالعه الگوهای اختراعی دانشمندان، مطالعه خاطرات و سخنان دانشمندان و بزرگان، معاشرت و صحبت با بزرگان و دبیران و احساس لذت از این صحبتها، دستکاری روابط ریاضی برای ایجاد رابطه جدید و علاقهمندی به فشردهسازی و خلاصهنویسی مطالب.
روشهای آموزش خلاقیت و نوآوری به دانشآموزان :
بدون شک آینده هر جامعهای را خلاقیت افراد آن جامعه میسازد و در عصر داناییمحوری، کشوری میتواند جایگاه مطلوب در کهکشان رقابتهای اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی را داشته باشد که روی آموزش خلاقیت به دانشآموزان خود سرمایهگذاری کرده باشد زیرا بنا بر نتایج تحقیقات مختلف و برخلاف تصورهای غلطی که خلاقیت را ذاتی میدانند، خلاقیت امری اکتسابی است. بنابراین یکی از وظایف اساسی نظام آموزشی، آموزش خلاقیت به دانشآموزان است. برای آموزش خلاقیت، روشهایی وجود دارد که به برخی از آنها اشاره میشود:
1) تجارب دانشآموزان را به موقعیتهای خاص محدود نکنیم:
کارهای بدیع و تخیلات دانشآموزان را مورد تشویق قرار دهیم، سوالهایی از آنها بپرسیم که مشوق تفکر باشد و از تکرار روشهای معمول و متداول بپرهیزد؛ سوالهایی که راهحلهای متعدد داشته باشد، مشوق تفکر و خلاقیت است. مثلا معلمان ریاضی، باید ریاضی را آنطور که هست به دیگران یاد دهند. باید توجه کنیم که ریاضیات تنها مجموعهای از حقایق نیست که به شکل قضیه یا مساله به دیگران نشان داده شود، ریاضی تفکری است که به وسیله مجموعهای از قضایا و مسائل باید آن تفکر را در کسانی که خواستار آن هستند به وجود آوریم تا هر کس به هر مقداری که ریاضی میداند، بتواند با مسائل برخورد کند.
2) برای طرح سوالها و اندیشههای غیرمعمول و بدیع ارزش قائل شویم:
دانشآموزان خود را تشویق کنید تا سوالهای گوناگون از ما بپرسند، فراتر از اطلاعات دانشهای معمول فکر کنند و راههای مختلف برای مسائل پیشنهاد دهند، دانشآموزان را در اظهار اندیشههای اصیل و بدیع تشویق کنیم و با اظهارنظرهای غیرقالبی، غیرمتداول و تازه آنها با خوشرویی و با احترام برخورد کنیم؛ حتی اگر فراتر از تصورات خود باشند.
وقتی که ریاضیات به صورت ساخته و پرداخته و در آن هر سوالی با جواب صریح و متکی بر دلیل توسط خود معلم به دانشآموز ارائه شود، دیگر دانشآموز حق هیچ نوع اظهاری ندارد زیرا سخن معلم درست است و دلیلی برای درستی آن ارائه داده و چون و چرای دانشآموز رد میشود. باید به دانشآموز فرصت داده شود تا در جریان یادگیری فعال باشد و ببیند که چگونه تعریفی تکامل پیدا میکند. باید حدس زدن و آزمون را که شیوه علمی و خلاقانه است به دانشآموزان در ریاضیات و هندسه آموزش داد.
3) فرصتهایی برای خودآموزی و یادگیری اکتشافی در اختیار دانشآموزان قرار دهیم:
یکی از ویژگیهای افراد آفریننده، استقلال شخصی و توانایی پیدا کردن راهحل مسائل به طریق اکتشافی و از راه خودآموزی است. اگر تنها حفظ کردن مطالب و راهحلهای قالبی مورد تایید معلمان واقع شود، دانشآموزان به حفظ مطالب تشویق خواهند شد. اما اگر اندیشههای اصیل مورد تایید قرار گیرد، دانشآموزان به فعالیتهای خلاق مبادرت خواهند کرد. کلاس باید جایگاه کشف کردن باشد. به دانشآموزان اجازه دهید که خود مساله و یا قضیهای ارائه دهند، هرچند ساده باشد. مهم این است که فکری تازه و کشفی جدید به وقوع بپیوندد. ریاضیات باید طوری تدریس شود که حس کنجکاوی را در فراگیران به طوری تداوم بخشد که همیشه در پی یافتن عقاید تازه در ریاضی و کشف مطالب جدید باشند، هرچند که این مطالب قبلا به وسیله دیگران کشف شده باشد.
4) نسبت به تفاوتهای فردی دانشآموزان با احترام برخورد کنیم:
برخورد درست معلمان با دانشآموزان در رشد استعدادهای خلاق آنها تاثیر فراوانی دارد. از وادار کردن دانشآموزان به رقابت و همچشمی با یکدیگر بپرهیزیم. هر یک از دانشآموزان دارای استعداد و قریحههای خاص خود هستند که شاید از این جنبه با دانشآموزان دیگر متفاوت باشند. در پرورش این استعدادهای ویژه در دانشآموزان بکوشیم.
5) از روشها و فنون ویژه بالا بردن سطح آفرینندگان استفاده کنیم:
تعدادی روش و فن آموزشی وجود دارد که استفاده از آنها در پرورش استعدادهای خلاق دانشآموزان بسیار موثرند. معروفترین آنها روش (بارش مغزی) است. در این روش معلم مسالهای را به دانشآموزان میدهد و از آنها میخواهد تا هرچه راهحل برای مساله به ذهنشان میرسد، بگویند. معلم دانشآموزان را برای دادن راهحلها و اظهارنظرهای مختلف تقویت میکند ولی پیش از ارائه تمامی راهحلها از سوی دانشآموزان، درباره آنها هیچگونه اظهارنظری نمیکند. روش دیگر، آموزش <مهارتهای پژوهشی> است. آموزش مهارتهای پژوهشی به طرح آزمودن فرضیه از سوی یادگیرندگان کمک میکند. روشهای درست طرح فرضیه به وسیله دانشآموزان منجر به ایجاد طرز تفکر خلاق در آنها میشود.
ایجاد تفکر خلاق، یکی از اهداف مهم آموزشوپرورش است. همه افراد دارای استعداد خلاقیتاند و با تغییرات جزئی در کار و روشهای تربیتی و آموزشی اولیای خانه و مدرسه، میتوان <دانشآموز خلاق> تربیت کرد.
? راههای پرورش خلاقیت در دانشآموزان :
هیچ فرمولی وجود ندارد که طبق آن کسی به خلاقیت برسد. مرکز خلاقیت در نیمکره راست مغز قرار دارد و برای خلاق بودن باید آن را فعال کرد. مهندس علیمحمد شجاعجزایری که سالهاست نقاشی خلاق از مقطع ابتدایی تا دانشگاه را تدریس میکند با بیان این نکته، بهترین سن برای وارد کردن به مرکز خلاقیت مغز را قبل از 9 سالگی میداند و میگوید: <اگر سیستم آموزش و نظام زندگی توانسته باشند این مرکز را تا پیش از 9 سالگی فعال کنند میتوان انتظار پرورش افراد را در جوامع داشت و مسلم است که افراد خلاق هم جامعهای خلاق را خواهند ساخت. جامعهای که بتواند مشکلاتش را خودش حل کند، چون یکی از معیارهای خلاقیت یافتن راهحلهای درست برای مشکلات ما است. منحنی خلاقیت تا سن 9 سالگی معمولا سیر صعودی دارد، اما متاسفانه در جامعه ما بعد از 9 سالگی این منحنی سیر نزولی پیدا میکند.> معلمی که قصد دارد یاددهی و یادگیری در زمینه خلاقیت را در کلاس خود افزایش دهد و در فرآیند رشد خلاقیت، نقش تسهیلکننده و تسریعکننده را داشته باشد باید اصولی را رعایت کند که بهطور خلاصه چند نمونه از این اصول در این قسمت آورده شده است:
1) دانشآموزان را به مطالعه و کسب اطلاعات در تمام زمینهها تشویق نماید.
2) با استفاده از روشهای پرورش خلاقیت (بارش مغزی و حل مساله، پروژه و...) سوالاتی را در ذهن دانشآموزان ایجاد نماید و آنها را با مسائل حلنشده روبهرو کند.
3) تا حد امکان به آنها امنیت و آزادی عمل بدهد و به آنها اجازه دهد تا مسائل و نظرات و ایدههای خود را اعلام کنند و سپس این مسائل را نقد و بررسی کرده و مورد آزمایش قرار دهد.
4) در مورد ماهیت خلاقیت و مفاهیم آن به دانشآموزان اطلاعات لازم را بدهد.
5) خود معلم به فعالیتهای خلاقانه علاقه نشان دهد و در انجام تمرینات خلاقیت مشارکت کند.
6) تفاوتهای فردی را در نظر داشته باشد و دانشآموزان را به تناسب رفتارها و فعالیتها و دستاوردهای خلاق مورد تشویق قرار دهد.
7) به دانشآموزان بیاموزد که ایدهها و افکار خود را یادداشت کند (همیشه یک دفتر یادداشت همراه داشته باشند.)
8) برای تخیلات و افکار نو آنها ارزش و احترام قائل باشد.
9) فضایی برای طنز و شوخطبعی در کلاس بهوجود آورد.
10) از وسایل و روشهای دیداری و شنیداری در کلاس بیشتر استفاده کند.
11) به دانشآموزان بیاموزد که افکار و رفتارهای خود را بیش از حد مورد قضاوت و ارزیابی قرار ندهند.
12) آنها را عادت دهد که برای حل مسائل راههای متعددی را جستوجو کنند.
13) اهمیت خلاقیت و آثار و نتایج آن را برای آنها تبیین نماید.
14) آنها را با زندگینامه افراد خلاق آشنا کند.
15) تغییراتی در محیط کلاس ایجاد کند. (تغییر دکور کلاس، تشکیل کلاس در فضای باز پارک، نمازخانه مدرسه و...)
16-) از روشهای تدریسیای استفاده کند که شاگردان فعالیت بیشتری داشته باشند و به آنها پروژههای گروهی بدهد.
استفاده از روشهای پرورش خلاقیت در کلاس درسی بستگی به زمان و امکانات معلم و مدرسه دارد و هر معلمی با توجه به برنامه درسی خود و شرایط و امکاناتی که در اختیار دارد میتواند روشهای مختلفی را برای پرورش خلاقیت مورد استفاده قرار دهد، نظیر تشکیل کلاسهای ویژه خلاقیت که در آن ساعاتی بهطور منظم برای این منظور پیشبینی میشود که البته با توجه به برنامه درسی مدارس خصوصا مقطع ابتدایی متاسفانه چنین ساعاتی پیشبینی نشده است.
و یا اختصاص بخشی از زمان کلاس برای انجام تمرینات که برای این منظور لازم است برخی از کلاسها کمی زودتر از ساعت مقرر به اتمام برسد و زمان باقیمانده صرف تمرینات خلاقیت شود.
و اما روش سوم که میتوان گفت موثرترین و ایدهآلترین استراتژی پرورش خلاقیت در مدارس است که در آن روشها و مهارتهای خلاقیت در فرآیند آموزش و آمیختن آن با تدریس روزمره است.
در کتابهای بخوانیم و بنویسیم مقطع ابتدایی تمریناتی نظیر داستانپردازی، تصویرسازی، کلمهسازی و هنر و... وجود دارند که به خودی خود قابلیت پرورش خلاقیت را عهدهدار هستند.
اما معلمین میتوانند بهصورتهای مختلف تمرینات خلاقیت را با محتوای دروس ترکیب کنند و میان آنها ارتباط لازم را ایجاد نمایند که البته این نوع برنامهریزی بستگی زیادی به ذوق و علاقه و توانایی برنامهریزی و آشنایی با روشهای پرورش خلاقیت دارد.
و آخرین راهحل برای پرورش خلاقیت انجام تمرینات در منزل است که معلم، دانشآموزان را با اهداف تمرینات و دستورالعمل اجرایی آنها آشنا میکند و از آنها میخواهد که تمرینات را در منزل انجام دهد.
? نتیجهگیری :
تا زمانی که بودجه، مساله اصلی آموزش و پرورش است، حرف از ایجاد و تقویت و پرورش مهارت خلاقیت و نوآوری دانشآموزان، کاری بیهوده است چرا که در هر برنامهریزی، در نهایت به این مساله برمیخوریم و اگر محل ایجاد خلاقیت را در سطوح بالای تحصیلی بدانیم، ظلم عظیمی در حق افرادی که بهدلایل متعدد از ادامه تحصیل محروم شدهاند نیز روا داشتهایم.
مسوولان آموزشی و امکانات و تجهیزات ما، به برنامهریزی ایجاد خلاقیت کمک نمیکنند؛ درصد قبولیها ملاک تصمیمگیریها است. همه کوشش افراد در این جهت معطوف میشود که دانشآموزان کلمه به کلمه کتاب را حفظ کنند و نقطه به نقطه تحویل دهند. اگر گاهی هم جرقهای زده میشود ناشی از برنامهریزی افراد نیست. معلمان، دبیران و والدین و رابطه آنها را با یکدیگر اگر بررسی کنید، متوجه میشوید که هیچکدام در این زمینه نقشی ندارند، زیرا اگر این گونه بود، سال به سال باید افراد خلاق از منطقهای خاص از نظر تعداد رشد داشته باشند. کتابهای درسی هم مطمئنا مشوق آنها به این کار نیست و اگر هم افرادی طرحی داشتند به سختی توانستهاند آن را به نتیجه برسانند، چون بقیه آموزشها نسبت به مساله خلاقیت بیتوجه بودهاند. معاونت آموزش متوسطه به این موضوع توجه نشان داده است و جشنواره برگزار میکند و آنها که مسوولان اصلی آموزش کودکاناند (آموزش ابتدایی و معلمان) به بوته فراموشی سپرده شدهاند. اگر علم در کودکی را مانند نقش بر سنگ، زایلنشدنی میدانیم، باید دیدگاه و نظر خود را مورد پرورش قوای خلاقه کودکان تغییر دهیم.
? راهکارهای پیشنهادی :
1-) وقتی سن ایجاد خلاقیت را قبل از 10 سالگی دانستیم، طبیعی است که راههای پرورش آن را باید در برنامههای آموزش ابتدایی جستوجو کنیم. پس مرحله اول، تغییر دیدگاه برای پرورش یا آموزش خلاقیت است.
2) محل شناسایی افراد خلاق و بااستعداد فقط کلاسهای علوم یا ریاضی نیست. در دیگر دروس هم افراد خلاق میتوانند وجود داشته باشند. گرچه هنوز برای اینکه فرد خلاق شود بهره هوشی بالایی ثابت نشده ولی داشتن حداقل بهره هوشی هم لازم است و اگر صرفا کار عملی و علمی را نشانه خلاق بودن فرد میدانیم، بهتر است ابتدا با برگزاری برنامههایی که احتیاج به کاردستی دارد، برای شناسایی افراد اقدام کنیم. بهنظر میرسد اگر کودکی توانست وسیلهای با مقوا درست کند، یا جملهای جدید بنویسد، رگههایی از خلاقیت در او وجود دارد. در هر صورت با اجرا و برگزاری برنامههای مختلف و با استانداردی صحیح میتوان افراد خلاق را شناسایی کرد.
3) پس از شناسایی افراد خلاق، مساله تحتپوشش قرار دادن آنها هم مهم است. این تحتپوشش قرار دادن باید شامل دادن امکانات اضافی برای مطالعه و کار عملی باشد، نه اینکه آنها را در یک شبانهروز جمع کنیم و دائما آنها را زیر نظر داشته و به محفوظات آنها دائم بیفزاییم. به هر حال فرد خلاق از خود نیز میباید حرکت و جوششی داشته باشد.
4) افرادی که در مراحل اول جزو دانشآموزان تحتپوشش قرار نمیگیرد، نباید فراموش شوند. با ایجاد اتاقهای عملی، که شامل آزمایشگاههای محدود، اتاق جغرافیا، ریاضی و... است، همیشه افرادی را در حال تحقیق و علمآموزی خواهیم داشت. نباید از شکست یا خراب شدن ترسید چون اگر این مورد حتی به ذهن راه یابد، سرانجام کار به هیچوجه موفقیتآمیز نخواهد بود. انتظار نداریم مانند کشورهای فرانسه و ژاپن باغهای علوم ایجاد کنیم، ولی حداقل امکاناتی لازم است.
5) هر یک یا دو ماه یکبار، افرادی را از چند منطقه از هر استان گرد آوریم و طی یک آموزش فشرده کارهای گذشته را با آنها مرور کنیم و برنامههای جدید را به آنها ارائه دهیم. کتابهای علمی و ارزانقیمت در اختیار افراد قرار دهیم، نتایج کارها را بررسی کنیم و دلگرمی لازم را برای ادامه کار به افراد بدهیم.
6) لازم است در این مورد، نظر موافق مدیران کارخانهها و کارگاههای نزدیک محل آموزش را جلب کنیم. ما باید علایق افراد تحت پوشش را به دقت بشناسیم و گردشهای علمی هدفداری برای آنها تدارک ببینیم. شناسایی سنگها، گلهای بیابان، نحوه آبگیری آنها و... در یک گردش علمی قابل بررسی است.
7) پس از توضیح اهمیت موضوع برای مسوولان، باید کار بازنگری کتابهای درسی شروع شود. مساله بعد، آموزش معلمان و اهمیت دادن به افراد خلاق در این جمع است. تا زمانی که انتظارات خود را برای معلمان و دبیران نگوییم، نباید انتظار داشته باشیم آنان به مساله خلاقیت توجه نشان دهند.
8) قبل از هر کاری باید مساله بودجه را مشخص و حل کرد. مسوولان باید بدانند که دریچههای تحقیق باید برای دانشآموزان گشوده شود و بهره آن هم آنی نیست که بلافاصله نتایج مادی آن مشخص شود. متاسفانه معضل اصلی آموزش و پرورش در کشورهایی مانند ایران، نداشتن بازده اقتصادی مشهود از فعالیتهای آموزشی کنونی است که باعث میشود برنامهریزان به هر حرکت و برنامه جدید آموزش و پرورش بیتوجه باشند.